English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9326 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high wing U بال بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right wing toward U میمنه
wing and wing U حرکت با باز بودن کامل بادبانها
wing U لنگه
wing U گوش زمین
wing U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
on the wing U بالدار
right-wing U جناح راست
right wing toward U دست راست
to take under one's wing U حمایت کردن
to take wing U پرواز کردن
to take wing U پابفرارگذاشتن
on the wing U سیار متحرک
to take under one's wing U سرپرستی کردن
on the wing U پرواز کننده
off wing U محل بازیگر گوش
right wing U جناح راست
wing U تیپ هوایی جناح
wing U گروه هوایی
wing U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing U پره
wing U بال
wing U جناح
wing it <idiom> U بدون آمادگی
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
take (someone) under one's wing <idiom> U زیرپروبال شخص راگرفتن
wing U پرواز پرش
wing U بال مانند زائده حبابی
wing U دسته حزبی
wing U شاخه شعبه
right wing toward U پیشرو
wing U بالدار کردن پردارکردن
wing U طرف
wing U پره زائده پره دار
wing U پیمودن
wing nut U پیچ خروسکی
wing nut U مهره گوشه دار
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing tip U نوک کفش دارای قوس منحنی
wing covert U پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing chair U مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing nut U خروسک
wing nut U پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing footed U تند
wing footed U دارای پای پردار
wing footed U سریع
wing forward U فوروارد گوش
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing halfback U هافبکهای کناری
wing drag U پسای بال
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading U وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing drop U افت ناگهانی برا روی یک بال
wing loading U نسبت وزن کل به مساحت یال
wing reactions U واکنشهای بال
wing screw U پیچ گوشه دار
wing spread U فاصله بین دو سر بال
wing strut U پایه بال
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
wing wall U دیواره جانبی
hard wing U بال صلب
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
double wing U بازی هافبک در گوش
delta wing U بال مثلث
delta wing U بال دلتا
center wing U بال میانی
cantilever wing U بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
wing commanders U سرهنگ دوم هوایی
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing skin U پوسته بال
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing section U بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting U نصب بال
wing vein U رگهبال
wing slat U نوکباله
wing rib U دندهبال
wing pallet U سطحپرهمانند
wing membrane U اجزایبال
wing defence U دفاعگوشه
wing attack U حملهگوشه
tapered wing U بالنوکتیز
straight wing U بالمستقیم
wing tunnel U تونل باد
hind wing U بالعقبی
wing commander U سرهنگ دوم هوایی
wing box U ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
highed wing U بال لولاشده
isoclinic wing U بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward U پیشرو دست راست
right wing of army U جناح یمین
right wing of army U پهلوی راست میمنه
right wing to ward U پیشرو
right wing to ward U دست راست
rotary wing U بال گردان
queen's wing U جناح وزیر شطرنج
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
wing root U ریشه بال
inside wing U بال داخلی
king's wing U جناح شاه شطرنج
left-wing U مربوط به جناح چپ
left wing U شخص دست چپی
left wing U مربوط به جناح چپ
left-wing U شخص دست چپی
low wing U بال پایین
mid wing U بال وسط
rotary wing U هواپیمای بال گردان
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
bat's-wing U [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed wing U بال ثابت
wind wing U پنجره کوچک تهویه اتومبیل
cross-wing U [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
centrist wing U طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
wing area U مساحت بال
vent wing U پنجره گردان
wing axis U محور بال
upper wing U بال بالایی در هواپیمای دوباله
fixed-wing U بال ثابت
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
sea wing U نرم تن دو کپه دریایی
chimney-wing U بغله های شومینه
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
reverse chicken wing U نوعی کلید کشی
box beam wing U نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
left wing for ward U پیشرو دست چپ
left wing of army U جناح یسار
left wing of army U پهلوی چپ میسره
to piniona bird's wing U نوک بال مرغی را چیدن
variable area wing U بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
real box wing U بالی با سه تیرک
swept-back wing U بالدم جارویی
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
leg ride and reverse chicken wing U سگک قفل قیصر
high value U گران قیمت
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
high value U قیمتی
very high U ارتفاع خیلی بالا
you were then that high U ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
on high U در اسمان
on high U در بالا
high U بلند پایه
high U بزرگ
high (1 9 to 36) U بلند
high U سخت گران
high U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high U جای مرتفع
high U عالی
high U مرتفع
high U بلند
high U متعال رشید
high U زیاد
high U بالا
high-up U فردیباقدرتونفوذفراوان
high U اندکی فاسد
high U بوگرفته
high U باصدای بلند
high U تند زیاد باصدای زیر
high U خشن متکبر
high U خشمگینانه
high U فراز
high U متکبرانه
on high U به اسمان
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high U وافر گران گزاف
high U فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high U رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high U زبان سطح بالا
high U روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high U ت
high U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high U عظیم
high U واچرخه
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high U خیلی بزرگ
high sticking U بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking U خطا با ضربه چوب لاکراس
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
high polymer U بسپار سنگین
high tension U فشارقوی
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high time U اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high time U هنگام خوشی وعیش ونوش
high toned U زیر عالی
high toned U باب روز
high limit U حد نهایی
high up in the air U خیلی بالادر هوا
high vacuum U خلاء زیاد
high lights U موضوعات مهم مطالب مهم
high lights U نکات مهم
Recent search history Forum search
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2high dimentional task solution space
2high dimentional task solution space
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
0LET ME BEHOLD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com